بسم الله الرحمن الرحیم
امروز میخوام در رابطه با نیرویی صحبت کنم که سالهاست باعث ناامنی مناطق شمال غرب و غرب کشور اسلامی مون شده ، نیرویی که اطلاعات منتشر شده از اونها اغلب یا مبهم هست یا کوتاه ، سعی میکنم تمام مواردی که طی این سالها ازشون خوندم و به خاطرم مونده رو یکجا و مفید ولی کوتاه بنویسم تا زمانیکه وقت کنم مفصل در رابطه با اقدامات شون صحبت کنم.
تاریخچه تشکیل پژاک
براساس تمامی روایت ها و منابع مختلف حتی کردزبان ، این نیرو پس از درگیری های بسیار شدید p.k.k یا پ.کا.کا ( کردهای مستقر در ترکیه) با نیروهای ترکیه به وجود اومد.
در درگیری هایی که همیشه بین کردها و ترک ها پیش می اومد و به دلایل ریشه ای هیچگاه خاموش نمیشه و نخواهد شد به احتمال قوی ، ایران معمولا یا سیاست بی طرفانه داشت یا میشه گفت به نوعی حامی نیروهای پ.کا.کا بود به خصوص از وقتیکه ما با صدام حسین وارد نبردی سخت و هشت ساله نابرابر شدیم و پای ایران به اقلیم کردستان عراق باز شد و ارتباطات گسترده ای با نیروهای مبارز کرد علیه دولت صدام پیدا کرد و بعد از جنگ هم به نوعی ادامه یافت هرچند سابقه روابط کشور ایران با اکراد با سالهای بسیار پیش تر از انقلاب اسلامی برمیگشت.
به دلیل گستردگی این تاریخ تنها به ذکر این مساله کفایت میکنم که ایران در زمان شاهنشاهی محمدرضا پهلوی به دلیل درگیری هایی که با حکومت عراق البکر و ... داشت ( اینم خودش ناشی از سیاست های پیراستعمار انگلستان بود و سابقه ای چندین قرنی داره ) دست به تقویت معارضین کرد عراقی زد برای اعمال فشار بر عراق که موثر فایده هم افتاد لیکن بعد مدتی پای اسراییل هم به قضیه باز شد و با وصف مصالحه ایران و عراق و قطع روابط ایران با اکراد حداقل به صورت ظاهری، نیروهای کرد به دامان اسراییل پناهنده تر از قبل شدند.
این سابقه تا زمان انقلاب وجود داشت تا اینکه جنگ شد و بعد جنگ هم قرارگاهی با نام رمضان برای عملیات های داخل عمق خاک عراق در منطقه کردستان عراق شکل گرفت لیکن بعد از آتش بس نیروهای ایرانی ظرف مدت بسیار کمی تمامی تجهیزات و لوازمی که برای انجام عملیات به عمق خاک عراق برده شده بود رو وانهادند و فورا به عقبه خط مرزی رجوع کردند که گویا باعث کدورت خاطر اکراد ( که در این زمان شامل کردهای ترکیه و عراق و سوریه و ایران میشدند) میشه .
ولی پس از پایان جنگ اکراد مبارزات خودشونو در همه زمینه ها و کشورها افزایش دادند ، دیر زمانی نه چندان دور ، ایران محفلی شده بود برای مبارزه اکراد و تجزیه طلبی ناشی از شانتاژ توسط عراق و ترکیه و امریکا و اسراییل ( در زمان جمهوری اسلامی) در نتیجه ایران خود رنج کشیده از امر تجزیه طلبی بود و با توجه به سوابقی که در این زمینه داشت اصولا سیاسی آگاهانه و معتدل در پیش گرفت تا در آینده هم خطر اکراد رو کمتر کنه برای خاک خودش هم در صورت نیاز از قدرت اونها برای تحت فشار قرار دادن نیروهای معارض دیگر کرد و نیز کشورهای همکار با دشمن خونی ایران یعنی اسراییل وابسته به امریکا استفاده کنه.
در این میان احزاب کرد ترکیه که به دلیل فشار بسیار وحشتناک ترک ها که حتی حق تکلم کردی رو هم از اونها گرفته بودند برای مدتی نامشخص با ایران اسلامی مناسبات تقریبا صلح امیز و دوستانه ای داشتند که در رسانه ها با عنوان همکاری ایران و پ.کا.کا نشر داده میشد هرچند به صورت رسمی این مساله تایید نشد.
براساس شایعات ایران تعدادی پایگاه نیز برای اموزش نیروهای کرد ترکیه به اونها در منطقه سردشت اختصاص داد و تا مدت زیادی این شایعات دامنگیر کشور ایران بود ولی به ناگاه در تلکس های خبری این مساله منتشر شد که در یک درگیری نیروهای انتظامی ایران با نیروهای کرد ترکیه پ.کا.کا بیش از یازده تن از آنان هلاک شدند. ( البته نیروهای کرد همین خبر رو برعکس عنوان کردند یعنی به شهادت رساندن یازده پلیس رو نشر دادند )
این مساله باعث ایجاد سوالاتی شد که باعث گردید عقبه ی قضایا باز بشه ، برطبق اطلاعات رسانه های ترک ، ایران با همکاری ترکیه در یک عملیات مشترک باعث کشته شدن چندین پ.کا.کا گردیده و نهایتا به دلایل نامشخص ایران از موضع خودش نسبت به پ.کا.کا عدول و جز دشمنان اونها قرار گرفته است.
البته به دلیل ماهیت شایعه اصولا نمیتوان تا انتشار اسناد رسمی نظر خاصی داد ، شاید به راستی گوشه ای از شایعات در رابطه با پایگاه های کردهای ترکیه در ایران صحیح باشد ولی بدینگونه : پ.کا.کا با سواستفاده از روابط حسنه با ایران دست به اقداماتی جهت محکم کردن پای خود در مرزهای ایران و در نتیجه به خطر انداختن سیاست خارجی کشور اسلامی ایران زده است و در نتیجه حکومت سیاست اعتدالی خودش رو برمیداره.
به هر روی آینده مشخص کننده بسیاری از مسایل پیشامد کرده می باشد.
ولی حال پ.کا.کا زخم خورده از ترکیه و ایران با توجه به فشارهای بسیار زیادی که روی نیروهای تجمیع شده ش در مناطق ترکیه داره دست به اقدامی عجیب ولی سازمان مندی شده میزنه که شاید بشه در اون عنصر دخالت نیروی متفکر خارجی رو پیدا کرد به خصوص که سابقه چنین اقداماتی در اکراد به ندرت دیده شده است.
نیروهای کرد ترکیه با تقسیم قوای خود بین کشورهای مختلف که زادگاه اکراد با زبان و گویش و ملیت متفاوت ولی عقاید مشترک ( تشکیل حکومت خودمختار کردستان برای قومیت کرد) هستد زد و در این میان سهم ایران بین 3 تا 5 هزار نیروی گریلای پژاکی بود !
بله دوستان ، به جرات میتوان شاکله ی اصلی پژاک را دستور روسای ارشدتر پ.کا.کا به نیروهای کرد اغلب ایرانی ( یا ترک) دستور به عزیمت به ایران می دهند و بقیه نیروها بین ترکیه و عراق و سوریه پخش می گردند.
در این زمان هاله ای از ابهام بین محققین موجود است که آیا به راستی پژاک شاخه ای جدا شده از پ.کا.کا است ؟ یا یک تیپ اعزام شده به منطقه ی ایران که شالوده ی نیروهای این تیپ را اغلب ایرانیانی که خواست های مشترک با اکراد عراقی و ترکی و سوری دارند تشکیل میدهد ؟
با توجه به کلیات قضیه یقینا تعیین کردن جواب این سوال باعث ابهام زدایی هرچه بیشتر مساله پژاک و روشن شدن ماهیت این نیروها میشود ولیکن تاکنون ضد و نقیض گویی بر ابهام زدایی برتری یافته است.
از سویی نیروهای پژاک برای ابهام زایی و نیز شاید نشان دادن موضع خود دست به نوشتن اساسنامه و رئیس انتخاب کردن زدند که باعث میشه شایعه جدا شدن و افتادن اختلاف بین نیروهای پ.کا.کا براثر شدت فشارهای ارتش ترکیه و ... و نهایتا جدا شدن هر یک از شاخه های ایرانی و عراقی و ... از آن برسر زبان ها بیش از پیش جریان یابد .
از سوی دیگر اقدامات مشترکی که نیروهای پژاک همزمان با نیروهای کرد پ.کا.کا و نیز حضور چشمگیر اکراد ترکیه در این سازمان وجود داشتند و به چشم می آمد سبب شد که بسیاری پژاک را تنها یک قسمت از بدنه ی پ.کا.کا که خود را منشعب کرده تا دستی دراز برای سازمان مادرش در ترکیه باشد و عملا فشار روی سازمان مادر را کاهش دهد بشناسند.
به هر روی ، پژاک اولین اقدامات خود را در ایران شامل ساماندهی نیروها و ایجاد مراکز خاص چریکی برای آموزش و نفوذ بیشتر در آینده به مرور در دست اقدام داشت و در این راه نیز اکراد عراق به رهبری دو حزب معروف کردستان تحت رهبری بارزانی و طالبانی ، از کمک های بی دریغ خود به آنان ابایی نداشتند.
پایان قسمت اول
نظرات شما عزیزان: